شهرادشهراد، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

شهراد شیرکوچولوی ما

تولدت مبارک شیر کوچولو

تبلد تبلد تبلدت مبالک   حالا همه بگین   تبلدت مبالک   شمع هم فوت کلدم.. ایشالا زنده باشم...     بعدش کارن(پسر دایی)و لنا(دختر عمو) شمعمو فوت کلدن   اونم آرمانه (پسر دایی)... اونکه شیرینی می خوره   ما نوه های آقا جون داریم نقشه کادو هارو    می کشیم....... جای سورنا و اهورا و خاله    جونم حسابی خالی بود.   اینم شیرین کاری یک روز بعد از تبلدم           مامانی نبشته:   عزیز دلم تولد...
12 بهمن 1391

پستونک جونم بای بای

دیگه با دو (پستونکم )خداحافظی کردم البته نه به همین سادگی ها  بم گفتن گم شده اون یکی دو هم که نیست اون یکی کثیفه  اون یکی افتاد توی دستشویی اون یکی... منم حسابی کلافه شدم صبح زود طبق عادت دو می خاستم... نبود مامان ساعت 4 صبح برام کارتون می زاشت گاهی صبح ها که دلم دو می خاست و نبود از زیر پتوم جایزه در می اومد  هییییییییی منم کج دار مریض تحمل می کردم تنها وقتی که دو نمی خاستم توی مهد کودک بود کاش همش مهد می موندم  خلاصه با هندونه های بزرگ شدی و مرد شدی و ... اینا زیر بغلم دو جونمو ازم گرفتن اینم آخرین عکس از دو خ...
2 بهمن 1391

فانتزی های من

یکی از فانتزی هام اینه که  کت شلبال بابامو بپوشم و به مامانم بگم: . . . . . . دالم می رم سر کار... مامان کاری نداری؟ خدافظ ...
2 بهمن 1391
1